فرشته ی ناز من

      ...

امروز شیوا به باباش گفت خودکار بده می خوام سیب بکشم  .وقتی کارش تموم شد اول به باباش نشون داد و بعد به من منم فورا دوربین برداشتم و از این شاهکار هنری دختر کوچولوی نقاشم عکس گرفتم            ...

الان که داشتم وبلاگ های دخملای گلم آپ می کردم دوست عزیزم مینو زنگ زد .او ازدواج کرده و از من خیلی دوره او توی شهر دیگه و من توی شهر دیگه ام تا پارسال با هم همکار بودیم زیاد با هم رفت و امد داشتیم هر وقت خونمون می اومد اینقدر شیوا رو می چلوند محکم ماچش می کرد و گازش می گرفت که من دعواش می کردم همیشه می گفت من نسبت به شیوا حق آب و گل دارم .چون زمانی که باردار بودم همش برام لواشک و گوجه و... ویارانه می اورد من هم می گفتم منم به موقع اش تلافی می کنم اما الان خیلی از هم دوریم .خیلی دلم برای اون روزهایی که با هم بودیم تنگ شده یاد اون روزی می افتم که تولد دو نفره برا خودمون گرفتیم (هر دومون متولد یک ماه هستیم)به جای شمع دونه های کبریت ر...

شیوا علاقه زیادی به نقاشی داره تا خودکار یا مداد ببینه روی هر چیزی نقاشی می کشه .روی دیوار ، روی مبل ، روی کتابهای من و باباش ، و روی دست و پای خودش و از همه مهمتر روی شکم باباش این نقاشی به قول خودش ننه سرما کشیده                               ...

دوستی شیوا با خرسی از اونجا شروع میشه که یه روز رفتیم خونه عمه ی شیوا (خواهر شوهر جان ) از اونجایی که شیوا هر چی ببینه میگه ماله خودمه طبق معمول چشمش به خرس سفید کوچولوی آی سودا افتاد و اونو برداشت و دیگه به آی سودا پس نداد چند بار من قایمکی خرس رو به صاحبش پس دادم  اما هر وقت دوباره می رفتیم خونشون دوباره شیوا اون خرس سفید برمی داشت هر جا که می ریم باید خرسش هم بیاد موقع خواب باید توی بغلش محکم بگیره تا خوابش ببره .حموم ، پارک، و هر جای دیگه ای که فکرش بکنی می بره خلاصه این همه اسباب بازی که من و باباش براش گرفتیم یه طرف خرس سفید یه طرف چیکارش میشه کرد ؟             &nbs...

اولین کارتون  که خیلی دوستش داره و خیلی آموزنده هم هست (آموزش زبان انگلیسی و اسپانیایی ) دورای جستجوگر مستر بین قصه های مرزبان نامه به زبان کودکانه سری نرم افزار آموزشی ما با نی نی     ...

شیوا کوچولو بالاخره چهار دست و پا راه رفتن را یاد گرفت . عاشق باتری کنترله هر جا باتری ببینه تمام تلاشش را می کنه که خودش را به اونها برسونه  هر اسباب بازی که کنارش باشه پس می زنه فقط و فقط عاشق باتریه                                                         ...

این روزها شیوا کوچولو با شیرین زبانیهای خاص خودش من و باباش رو کلی می خندونه بعضی کلمات رو نمی تونه درست تلفظ کنه اونایی که خیلی بامزه هستند می نویسم مارمولک = ماهی کولک حلزون= حسنون مربع =ببعبع فاطمه= فافونه بادمجون=باباجون کبری=کوبا سوزان=شوژان زن دایی= زندالو زن عمو=زنبو دوچرخه= ایچرخه و.... هر وقت موفق میشه کلمه ای درست تلفظ کنه خودش دس می زنه و میگه افلین (آفرین)

شیوا کوچولوی من الان یه آبجی کوچولو داره اون یه هدیه از طرف خداست برای شیوا       ...